ولاگ | رینآ کوشولؤ

مینجی: خب خب سلام بچه هااا
به ولاگ من و رینا خوش اومدین میخوایم بریم خریددد🫧🥹
رینا: سلامم فرشته هاا خوبین؟
بله درسته همونطور که مینجی گفت قراره بریم‌ خرید هورااا
*وارد مرکز خرید میشیم
مینجی: عهههههه من اون عروسکارو ‌میخوامممم بریم اونجاااااا
رینا: هوفف باشهه فقط همشو نخریااا
مینجی: باشه باشه*لبخند شیطانی
*درحال خرید نصف عروسک ها
مینجی: همشون خوشگلن چیکار کنم🥺
رینا: خیلی خب همشو بخر ولی باید تو اتاقت جاشون بدیاا *آخه اتاقش پر از عروسکه و داره میترکهه
مینجی: باشه باشههه
*بعد از نیم ساعت
مینجی: خب حالا خریدم تموم شد بریم شهر بازییی؟
رینا: یس بریممم
*گرفتن تاکسی
*رسیدن به شهر بازی
مینجی: خب خب رسیدیمممم، ریناااااا میخوام سوار چرخ فلک بشممممم🥺🥺🐇
رینا: باشهه همین جا وایسا بریم بليط بگیرمم
*در حال گرفتن بلیط
رینا: خبب بلیطا رو گرفتم بریممم
*مینجی هیجان زده می‌شود
*سوار‌ شدن
*رینا داره سکته میکنه چون از ارتفاع می‌ترسه
مینجی: رینا میدونستی زیبا تر از همیشه شدی؟🐇
*گرفتن دست رینا برای اینکه نترسه
رینا: امم.. نه فرشته چطور؟!
مینجی: جوری خوشگلی که نمیتونم‌چشم ازت بردارم:)
*رینا به مینجی زل میرنه و بعد میبوستش
*همراهی کردن ، تمام کردن بوسه
* چرخ فلک ایستاد،پایین شدن
مینجی: واووو عالی بود🥹🥹
رینا: ارهه موافقمم
مینجی: خب چی موندهههه؟ اها بیا عکس بگیریمممم🥹🐇
رینا: اوکییی
*رینا گوشیشو از تو کیفش در میاره و دوتایی شروع میکنن به ژست‌ گرفتن
*نگاه کردن عکس
مینجی: عالیهههههه
خب خب بچه ها ولاگ به پایان رسید ما هم میریم خونه و بای بای مرسی همراهمون بودیددد🩰🫧
رینا: عوهوممم
خیلی دوستون داریم باییی🙂🎀
#رینا_کوچولو #مینجی_پاپیونی